سفارش تبلیغ
صبا ویژن

احادیث و روایات درباره علائم ظهور در یمن! 


می‌دانید سرزمین شیعیان فراموش شده کجاست! نام آن را زیاد نشنیده اید. راهنمایی می کنم، عقیق اش معروف است! درست حدس زدید: «یمن»

اگر تا به حال نمی دانستید که یمن محلّ سکنای شیعیان فراموش شده ای است آکنده از احساس و شعور ظلم‌ستیزی، اگر تا به حال نمی دانستید مردم یمن به خاطر شیعه بودنشان در سختی‌ها و جنگ‌ها تنها مانده‌اند، اگر حتی نمی دانید یمن کجای نقشه است … تقصیر شما نیست! چرا که در تبلیغات بی شمار گیرنده هایتان نامی از یمن و شیعیان‌اش نشنیده‌اید! بگذریم!

اما این روزها با خبر درگیری های یمن و حضور گروه انصارالله و ارتباط این گروه با جبهه مقاومت باعث شده تا ترسی هولناک سراسر وجود استکبار را فرا بگیرد و به همین دلیل هم اخباری از حمله به این کشور میخوانید.

توجه : نکات و روایاتی که در این مطلب ذکر شده ممکن است مطابق با شرایط حال این کشور نباشد پس خواهشا از هرگونه قضاوت و مرتبط کردن این موضوعات با علائم ظهور جداً پرهیز کنید.

یمنیها گرامیان نزد خدا و رسولش(ص)

بی گمان، یمن همواره گاهوار? پرورش انسانهایی شایسته و پارسا چون اُوَیْس قَرَنِی بوده است، و یمنیها، بر اثر ایمان و پرهیزگاری، گروهی گرامی نزد خداوند و فرستاده اش می باشند، و چنان که ایشان در آغازه های پیدایش دین اسلام، در پذیرش آن و یاری پیامبر(ص) و سفارش شد? وی امام علی(ع) شتاب ورزیدند، در آخرالزّمان در پیوستن به امام مهدی(ع) و یاری کردنش بر دیگر مردمان پیشی می گیرند(2).

شایان یادآوری است، برخی یمنیها از گذشته هوادار امام علی(ع) بودند، و در گزینش وی در جایگاه خلیف? چهارم مسلمانان، نقشی بنیادین داشتند، و از نخستین کسانی بودند که در مدینه با علی(ع) پیمان بستند، و با وی، در دو نبرد جَمَل و صِفِّین، با باطل جنگیدند.

از علی پسر ابو طالب(ع) روایت شده است که رسول خدا(صلّی الله علیه وآله) فرمود:هر کس یمنیها را دوست بدارد، بی گمان، من را دوست داشته است،و هر کس با یمنیها دشمنی ورزد، بی گمان، با من دشمنی ورزیده است(3).

از جابِر روایت شده است که ابو جعفر -باقر-(ع) گفت: … رسول خدا(ص) فرمود:مردان یمنی با فضیلت ترند. ایمان (باور) یمنیو حکمت (دانش استوار) یمنی است…(4).

از مَعاذ نقل شده است که می گفت: رسول خدا(ص) من را سوی یمن فرستاد و فرمود:بی گمان، تو را سوی گروهی فرستادم که دلهایشان نازک است، و بر سر حق دو بار می‌ جنگند.(5).

جابر پسر عبدالله انصاری گفت که فرستادگانی یمنی نزد رسول خدا(ص) آمدند …، فرمود:گروهی اند که دلهایشان نازک و ایمانشان استوار می باشد. منصور که میان هفتاد هزار نفر برمی شورد، از ایشان است؛ جانشینِ من و جانشینِ سفارش شد? من را یاری می کند، و بندهای شمشیرهایشان از چرم است.(6).

مقصود پیامبر(ص) از «سفارش شد? من»، امام علی(ع)، و مراد وی از «جانشینِ من» و «جانشینِ سفارش شد? من»، همان امام مهدی(علیه السّلام) می باشد.

کَعْب گفته است:فرماندهان مهدی بهترین مردم اند، [و](7) یاوران و هم پیمانانشبرخی کوفیان و یمنیها و جایگزین شوندگانِ شایست? شام می باشند.(8).

چنین می نماید که این روایت از سخنان پیامبر(ص) باشد، اگرچه کَعْب الْاَحبار تابعی آن را به وی نسبت نداده است.

نیز از کعب روایت شده است که گفت:برای خدایِ متعالی در یمن دو گنج می باشد؛ یکی از آن دو را روز [نبرد](9) یَرْموک آورد، در حالی که اَزْدیها دو سوم مردم بودند، و دیگری را روز نبرد خونین بزرگ می آورد که هفتاد هزار تن اند، و بندهای شمشیرهایشان از چرم(10) است(11).

نبرد یرموک همان درگیری شش روزه ای است که میان عربها و امپراتوری روم شرقی، نزدیک رودخان? یرموک در اُردن، در سال 15 هـ.ق برابر 636 م، روی داد و به پیروزی مسلمانان انجامید، و ایشان، یک سال پس از این جنگ، بیت المقدس را در تنگنا افکندند. برخی تاریخ نویسان، شمار رزم آوران عرب در نبرد یرموک را 30 هزار تن و شمار رومیها را بیش از 100 هزار تن یاد کرده اند.

اَزْد از قبیله های بزرگ عرب زینده در بخش مآرب یمن، در جنوب شبه جزیر? عربی بود که شاخه های گوناگونی، مانند اَوْس، خَزْرَج، خُزاعَه، غَسّان و دَوْس را در بر می گرفت. بی گمان، ازدیها نزدیک سد? نخست و دوم میلادی، کم کم سوی شمال شبه جزیر? عربی کوچیدند و در بخشهای گوناگونِ آن جای گرفتند، و پس از آشکارشدن دین اسلام، مردمان قبیل? ازد، در گشودن سرزمینها و رواج اسلام، نقشهایی بنیادین داشتند.(12)

مراد از «نبرد خونین بزرگ» در این حدیث، همان جنگ خونین بزرگی است که در آخرالزّمان در شام، میان گروه حق با پیشوایی مهدی(علیه السّلام) و گروه باطل با رهبری سفیانی، روی می دهد، و گمانی نیست در اینکه یمانیها در این درگیری نقشی بزرگ دارند.

گرفتاریهای فرود آینده بر یمن

بر پای? روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخرالزّمان، زیندگان یمن، پیش از قیام امام مهدی(ع)، دچار برخی گرفتاریهای سخت می شوند؛ مانند ستم پادشاه، درگیری میان مردم و سپاهیان، یورش ملخها بر کشتزارها، شعله ورشدن آتشهایی بزرگ بر اثر ترکیدن برخی آتش فشانها و بسته شدن راهها.

مَعاذ پسر جَبَل گفته است:از یمن بیرون بروید پیش از پاره شدن رشته، مرادش راه است، و پیش از آنکه برای ، شما توشه ای مگر ملخ نباشد، و پیش از آنکه آتشی شما را سوی شام براند(13).

چنین می نماید که این حدیث از سخنان پیامبر(صلّى الله علیه وآله) باشد، اگرچه معاذ صحابی پسر جبل آن را به وی نسبت نداده است.

این روایت به رخدادن سه رویداد بزرگ در یمن در آخرالزّمان اشاره می کند: بسته شدن راههای پیوند دهنده میان یمن و دیگر کشورها با روی دادن جنگ و ناآرامی، نایابی خوراک و پدیدارشدن گرسنگی با یورش ملخها بر کشتزارهای یمن، و کوچانده شدنِ یمنیها سوی شام در پیِ ترکیدن برخی آتش فشانهای یافت شده در یمن و شعله ورشدن آتشهایی بزرگ از آنها سوی آسمان و روان شدن گدازه های بیرون آینده از دهانه ها و شکافهای آن آتش فشانها چون رودی از آتش بر زمین، و گمانی نیست در اینکه کمی پیش از آغاز این جوششهای آتش فشانی یا هنگام روی دادن آنها، صداهایی مانند غرش ابر و لرزشهایی بزرگ پدید می آیند که سرزمین یمن را سخت می لرزانند و زیندگانش را می ترسانند.

از حُذَیْفَه پسر یَمان نقل شده است که پیامبر(صلّی الله علیه وسلّم) فرمود: ویرانی یمن از ملخ است.(14).

پوشیده نیست که خاستگاه این ملخهای یورشگر بر یمن افریقا می باشد، و آنها از دریای سرخ می گذرند و به این سرزمین یا سرزمینهای حجاز و شام می آیند.

قَتادَه از سعید پسر مُسَیِّب روایت کرده است که وی از امیر مؤمنان(علیه السّلام) در بار? سخن او (خدای) متعالی: «هیچ آبادی ای نیست، مگر آنکه ما آن را پیش از روز قیامت نابود یا گرفتار می کنیم»(15)، پرسید(16)، فرمود: ویران می شود یمن از ملخ و پادشاه.(17).

بدان که بی گمان، مراد از «روز قیامت»، در برخی آیات قرآنی و بسیاری از روایات اسلامی، همان روز قیام قائم(ع) می باشد.

چنین می نماید، مقصود از «پادشاه» در این حدیث، همان منصور قحطانی فرمانروای ستمگری باشد که پیش از قیام منصور حسینی یمانی، در یمن فرمانروایی می کند، و میان وی و یمنیها درگیری روی می دهد.

امام علی (ع)، در بیان نشانه های ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، فرمود:هنگامی که سپاهیان و یمنیها بر سر زمامداری درگیر شوند.(18).

شایست? یادآوری است، در برخی کتابهای حدیث روایاتی یافت می شوند که از چیره شدن حَبَشیان بر یمن و ویران شدن این سرزمین با دستان آنان در آخرالزّمان خبر می دهند؛ پس بی گمان، این روایات اگر از ساخته های راویان نباشند، می توانند به بهره گیری فرمانروای یمن از نیروهای مزدور حبشی برای برپایی چیرگی اش بر یمنیها در آخرالزّمان اشاره کند، و می تواند بیانگر روی دادن دو رویداد یادشده در یمن در زمانهای گذشته باشد؛ با توجّه به آنکه بی گمان، از روزگاران کهن، میان حبشه و شبه جزیر? عربی، بر دو سوی دریای سرخ، درگیری بود، و در برخی زمانها زمامداران حبشه بر یمن و حجاز یورش می بردند؛ چنان که أَبْرَهَه، پیش از پدیدارشدن آیین اسلام، بر یمن چیره شد، و بر حجاز، با هدف ویران کردن کعبه، یورش برد، و داستانش بر سر زبانهاست.

در کتاب ابو حُذَیْفَه، از مُقاتِل نقل شده است که وی گفت: پس از مرگ ضَحّاک، در کتابهای نگه داری شده نزدش، در بار? سخن خدای عزیز و جلیل: «و هیچ آبادی ای نیست، مگر آنکه ما آن را پیش از روز قیامت نابود یا گرفتار می کنیم، گرفتاریِ سختی، و آن، در کتاب (لوح محفوظ) نوشته شده بود»(19)، خوانده ام:ویرانی یمن از ملخها و حَبَشِیان است.(20).

مراد از «حَبَشِیان»، همان گروههای سیاه پوستِ زینده در سرزمینهای حبشه اند که اکنون کشورهای إِتْیوپی، اِرِیتْرِه، سُومالِی و جِیبُوتِی را در بر می گیرد.

امیر مؤمنان علی()، در بیان رویدادهایی که پیش از قیام قائم(علیه السّلام) خواهند بود، فرمود:چیره شدن حبشه بر یمن..(21).


منابع :

1. بهره گرفته شده از: برخی منابع.

2. بهره گرفته شده از: برخی منابع.

3. کمال الدین، ص 490، جزء 2، ب 50، ح 2 (ترجم? نویسنده).

4. روضه الکافی، ج 8، ص 50، ح 27 (ترجم? نویسنده).

5. المسند، ج 8، ص 243، ح 22114 (ترجم? نویسنده).

6. الغیبه، نعمانی، ص 46، ب 2، ح 1 (ترجم? نویسنده).

7. میان دو کروشه از افزوده های ما هست.

8. الفتن ص 250، جزء 5، ح 977 (ترجم? نویسنده).

9. میان دو کروشه از افزوده های ما هست.

10. در هم? نسخه های چاپیِ الفتن یافت شده نزد ما، در نوشتار عربیِ حدیث، در اینجا «المَسَد» -پوست درخت خرما- یافت می شود که به «المَسْک» -چرم- اصلاح و ترجمه گردید؛ زیرا پوست درخت خرما در ساختن بند جنگ افزار در آخرالزّمان کاربرد ندارد، و روی دادن نادرست نویسی در نوشتن دو واژ? همانند «المسک» و «المسد» چیز شگفتی نیست.

11. الفتن، ص 306، جزء 6، ح 1178 (ترجم? نویسنده).

12. بهره گرفته شده از: برخی منابع تاریخی.

13. الفتن، ص 427، جزء 9، ذیل ح 1359 (ترجم? نویسنده).

14. التذکره، ص 50- 1349، باب خراب الأرض و البلاد قبل الشام (ترجم? نویسنده).

15. قرآن کریم، سور? اسراء، آی? 58 (ترجم? نویسنده).

16. در هم? نسخه های چاپیِ مناقب آل أبی طالب یافت شده نزد ما، در نوشتار عربیِ حدیث، در اینجا «سئل» یافت می شود که به «سأل» اصلاح و ترجمه گردید.

17. مناقب آل أبی‏ طالب، ج 2، ص 312 (ترجم? نویسنده).

18. إلزام الناصب، ج 2، ص 183، خطب? بیان 2 (ترجم? نویسنده).

19. قرآن کریم، سور? اسراء، آی? 58 (ترجم? نویسنده).

20. البدء و التاریخ، جزء 4، ص 3- 102، ف 13 (ترجم? نویسنده).

21. مناقب آل أبی طالب، ج 2، ص 309 (ترجم? نویسنده).




تاریخ : دوشنبه 94/1/17 | 9:50 صبح | نویسنده : | نظر